آراء و عقاید حکیم بزرگ حاج ملا هادی سبزواری در حکمت در میان دانشمندان جهان مطرح است. امروزه کمتر دانشگاهى پیدا مى شود که در آنجا علوم عقلى و فلسفه شرق مورد توجه قرار گیرد و نامى از ملا هادى سبزوارى در آنجا نباشد.
اقبال لاهوری، اندیشمند مسلمان پاکستان، عقیده دارد: "پس از ملا صدرا فلسفه ایرانى با ترک آیین نو افلاطونی، به فلسفه اصیل افلاطون روى آورد نماینده بزرگ این گرایش جدید ملا هادى سبزوارى است. او بزرگترین متفکر قرون اخیر ایران است. بنابراین بررسى فلسفه او براى شناخت نحوه تفکر اخیر ایران لازم است. فلسفه سبزوارى مانند فلسفه هاى اسلاف او سخت با دین آمیخته است. سبزوارى با اسناد فعلیت به حق، جهان بینى ایستاى افلاطون را دگرگون کرد و به پیروى از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع همه حرکات شمرد. از دیدگاه او همه موجودات عالم به کمال عشق میورزند و به سوى غایت نهایى خود سیر میکنند. جمادى به سوى نباتی، نباتى به سوى حیوانى و حیوانى به سوى انسانی درگذراست."
پرفسور توشى هیکو ایزوتسو، دانشمند ژاپنى میگوید: به اتفاق همگان حاج ملا هادى سبزوارى صاحب«منظومه و شرح آن» بزرگترین فیلسوف ایرانى در قرن نوزدهم بود. در عین حال وى در میان استادان و بزرگان عارف آن عصر مقام اول را داشت.
حاج ملا هادی در سال 1212 ه .ق. در سبزوار بدنیا آمد.از هشت سالگی به جمع محصلان علوم مقدماتى پیوست ، در ده سالگى راهى حوزه علمیه مشهد شد .
ملا هادى در سفر حج از راه اصفهان گذر میکرد و چون هنوز موسم حج نبود مدتى در این شهر اقامت گزید.
ملا فرصت را غنیمت شمرد و مدتی به درس آیه الله کوشکى رفت . بیان شیوا وعمق معلومات استاد وى را شیفتهکرد. لذاتصمیم گرفت در اصفهان ماندگار شود. ملاهادى هشت سال در اصفهان اقامت کرد و از بزرگان آن سامان در علم حکمت توشه وافر برگرفت.
ملا هادى در سال 1242 به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدریس شد.
1ـ منظومه و شرح منظومه سبزواری؛ دیوان حاج ملا هادی؛ اسرار الحکمه فى المفتتح و المغتتم؛ راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع؛ حاشیه بر الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه؛ حاشیه برکتابهای اسفار اربعه ،مفاتیح الغیب ومبدأ و معاد صدرالدین شیرازی؛ حاشیه برشرح سبوطى لابن مالک (در علم نحو)؛ حاشیه بر کتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهیجى (در حکمت)؛ هدایه الطالبین فى معرفه الانبیاء و الائمه المعصومین؛ ازتألیفات حکیم سبزواری است.
حکیم زاهدانه میزیست و به اشراف و حتى شخص شاه نیز بى توجه بود. نقل میکنند که روزى ناصر الدین شاه در سبزوار به خانه وى آمد و او با غذاى ساده خود از شاه پذیرایى کرد و در مقابل اصرار شاه هیچ چیز از وى قبول ننمود.
در تمام مدت عمر در یک خانه بسیار ساده زیست. وى از بیت المال ارتزاق نمیکرد،هر آن چه را که مورد نیاز بود، با دسترنج خود به دست میآورد . یک باغ انگوری داشت که خود از آن محصول برمیداشت و نان سالیانه خود را با زراعتى که خود آن را به عهده داشت مهیا میکرد.
حکیم سبزوارى پس از 77 سال عمرپربرکت در عصر روز 28 ذى الحجه سال 1289ه. ق. دار فانى را وداع گفت .پیکر پاک و مطهر آن عالم فرزانه با شرکت اقشار مختلف مردم سبزوار تشییع شد و در بیرون سبزوار دردروازه نیشابور دفن گردید.
مرحوم میرزا یوسف فرزند میرزا حسن مستوفى الممالک وزیر اعظم ایران در سال 1300ه. ق. آرامگاهى در آنجا احداث نمودکه اکنون فقط بقعه و صحن با کیفیت سابق موجود است.